نام پدر ایشان میر سید ابو احسن خان موسوی لاری فرزند میر سید عبدالهادی خان موسوی لاری، منشیباشی افغانستان بود. میر سید محمد علی موسوی لاری در زمان پادشاهی شاه زمان، پادشاه افغانستان، هنگامی که به پیشاور تشریف آوردند، در محله گل بادشاه خانهای خریدند که اکنون به نام خیبر هاوس مشهور است. پنج سال بعد، میر سید محمد علی موسوی خانواده خود را به همراه برادرزادگانش به پیشاور فراخواندند و در نزدیکی خانهشان، در همان محله گل بادشاه، خانهای خریده و در آنجا ساکن شدند.
در زمانی که والدین ایشان به پیشاور منتقل شدند، آقای سید محمد اسحاق الموسوی در اصفهان ایران مشغول تحصیل بودند و دروس قرآن، حدیث، اصول، منطق، برهان و عرفان را فرا میگرفتند. آقای میر سید محمد اسماعیل الموسوی خود نیز شخصیتی روحانی بودند و پس از مدتی اقامت در پیشاور، به علت بیماری به توصیهی عمویشان میر سید محمد علی موسوی برای تغییر آبوهوا به کشمیر فرستاده شدند. ایشان همواره در عشق و محبت به پیامبر و آل پیامبر غرق بودند و در گریه و زاری میزیستند. در نهایت، در همین حال به جذبه الهی درآمد و سالکی مجذوب گشت و در سال ۱۸۴۲ میلادی مطابق با ۱۲۶۳ هجری درگذشتند و در همان کشمیر، در نزدیکی دریاچه دال سرینگر، به خاک سپرده شدند.
بر اساس گفته ها، هر شب جمعه دو شیر در مزار ایشان حاضر میشوند و به همین دلیل در کشمیر به «شیراں والی سرکار» مشهور است. آقای سید محمد اسحاق الموسوی پس از بازگشت از ایران ابتدا به کشمیر رفتند و مدتی در آنجا اقامت داشتند و سپس در سال ۱۸۵۰ میلادی مطابق با ۱۲۷۱ هجری در سن ۸۵ سالگی به خانهی اجدادی خود در پیشاور بازگشتند.
در دوران اقامت در کشمیر، ایشان رسالهای را در سال ۱۲۶۶ هجری (۱۸۴۵ میلادی) به رشته تحریر درآورد و به درجه اجتهاد رسیدند. همچنین در سال ۱۲۴۷ هجری (۱۸۲۶ میلادی) تألیف کتاب «جفر جامع» را در ایران آغاز کردند و در سال ۱۲۷۶ هجری (۱۸۵۵ میلادی) در پیشاور آن را تکمیل کردند.
هنگامی که به پیشاور آمدند، تشییع جنازه و نکاح شیعیان بسیار کمرونق بود. ایشان با تأکید بر اهمیت این امور، افراد مختلفی را به انجام این فرایض تشویق کردند که موجب رواج این سنتها شد. همچنین، تألیف «توضیح المسائل» و نگارش بسیاری از کتابهای دیگر از جمله آثار ارزشمند ایشان است.
ایشان نه تنها در میان شیعیان و اهل سنت، بلکه در بین پیروان سایر ادیان نیز مورد احترام و محبت بودند. به همین دلیل، پیروانشان لقب «پیر یک به یک» یا "پیر دست به دست" را به ایشان دادند. در سال ۱۹۰۵ میلادی مطابق با ۱۳۲۶ هجری، در سن ۱۲۰ سالگی، در حالت سجده از دنیا رفتند. روایت شده که ایشان پیش از وفات، زمان و روز درگذشت خود را نوشته بودند.
پیکر ایشان در قبرستان «پیر دست به دست» دفن شد و امروز روضهی ایشان به نام «پیر یک به یک» محل زیارت مردم است. جالب اینجاست که ایشان به تنها فرزند خود، سید علی حسن الموسوی، وصیت کرد که بعد از وفاتش، گنبد و بارگاهی بر مزارشان ساخته نشود و کسی گعدهنشین یا سجادهنشین نگردد، بلکه خاندانشان به خدمتگزاری در عزاداری اهلبیت (ع) ادامه دهند. به همین دلیل، با وجود آنکه بسیاری از بزرگان این خانواده دارای مزارات معروف هستند، اما هیچیک از نسل ایشان تاکنون ادعای گعدهنشینی نکرده است و همچنان مشغول خدمت به عزاداری هستند.
در شماره ویژه «شهید اعظم» نشریه «ذوالفقار» پیشاور در سال ۲۰۰۸ میلادی، آقای حمید کوثری درباره آقای سید محمد اسحاق الموسوی چنین مینویسد: «ایشان از بزرگان و مراجع تقلید سادات پیشاور و عالمی برجسته بودند و شخصیتشان چراغ راه مؤمنان پیشاور محسوب میشد. مردم همواره برای حل مسائل شرعی نزد ایشان میآمدند. رسالهی فقهی ایشان که به زبان فارسی است، همچنان موجود است و نسخ خطی فراوانی نیز در نزد خاندان ایشان محفوظ مانده است.
ایشان علاوه بر قرآن و حدیث، در علم فقه تبحر خاصی داشتند و در علم جفر نیز استادی بزرگ بودند. در خصوص جفر جامع، سید بنیاد حسین موسوی (ره) که خود از علما و روحانیون برجسته بود، میفرمود: "جفر جامع را تنها مولای کائنات، حضرت علی (ع) و ائمه معصومین (ع) میشناسند، و اگر کسی دیگر آن را بداند، تنها از طریق تائید و شاگردی حضرت علی (ع) آموخته است." و آقای سید محمد اسحاق الموسوی نیز از این تائید و شاگردی بهرهمند بودند.
تقوای ایشان نیز زبانزد خاص و عام بود. در سال ۱۹۶۵ میلادی در کتابی درباره ایشان چنین نوشته شده است:
۱. یکی از بزرگان پیشاور مبلغ ۵۰۰ روپیه به ایشان هدیه داد، اما پس از استخاره فرمودند: "این مال حلال نیست، آن را بازگردان."
۲. روزی در هنگام افطار به ایشان الهام شد که باید با شیر افطار کنند. هنگام خرید شیر، کودکی گرسنه را دیدند که از شدت ضعف بیتابی میکرد. تمام شیر را به او بخشیدند و خودشان با آب افطار کردند.
۳. یکی از مریدان ایشان از کشمیر تحفهای گرانبها آورد. اما ایشان آن را نپذیرفتند و فرمودند: "آیا در مسیر خود از کشمیر تا اینجا، کسی را نیازمندتر از من نیافتی که این را به او ببخشی؟ پس این را بازگردان و به مستحقش بده."
ایشان همچنین بنیانگذار عزاداری در پیشاور بودند و تمام عمر خود را در یاد خدا و خدمت به خلق گذراندند. ایشان شخصیتی روحانی بودند که بدون اذن الهی، گامی برنمیداشتند.
پیر سید جماعت علی شاه، یکی از بزرگان علیپور سیالکوت، نیز از ایشان بهرهی معنوی برده بود. در جریان سفر حج، پیر جماعت علی شاه در مکه مکرمه با ایشان ملاقات کرده و پس از بازگشت به پیشاور، از بزرگان آنجا خواست تا وی را به سادات پشاور معرفی کنند. پس از تحقیق، دریافت که آقای سید محمد اسحاق الموسوی هرگز بدون امر الهی از خانه خارج نمیشوند. پس به همراه جمعی از بزرگان به دیدار ایشان شتافتند. در این دیدار، پیر جماعت علی شاه بیاختیار دست ایشان را بوسید و گفت: "این همان سید بزرگواری است که من برای دیدارش آمدهام."
ایشان دارای کرامتهای فراوان بودند و حتی در حالی که ظاهراً به حج نرفته بودند، در مکه دیده شده بودند. این نشان از قدرت روحانی و طِیّالارض ایشان داشت. ایشان شخصیتی بودند که مردم از سراسر هند، کشمیر و افغانستان برای کسب فیض نزد ایشان میآمدند و ایشان باب رحمت الهی را همواره بر روی خلق خدا گشوده بودند.
منبع: هفته نامه پیام سحر پیشاور، 2 مارس 2025
نظر شما